بسم الله الرحمن الرحیم
سلام خدمت همه ی دوستان عزیز
مطلبی رو که میخوام راجبه اون بنویسم شکرِ
بخاطر همین باید یه داستان از خودم بگم
( " توضیحی در ارتباط با موضوع عشق
در خصوص مطلب عشق که قرار بود متنی بنویسم
آماده کردم ولی مجبورم عقب نشینی کنم .علی رغم میل باطنی .
چون اسامی توش بود که چند تا از اقوام نزدیک بودن و چون بازید کننده
این کلبه محقر هستند نمیخواستم زخم کهنه رو باز کنم .
از این بابت عذرخواهی میکنم ولی موضوع رو یه جور دیگه مینویسم .
انشاا... بعد از ماه رمضان " )
یه خواهش از دوستان دارم سعی کنیم با هم معامله نکنیم اگر یه دوستی میاد من
هم باید برم . اگر نیومد من هم نمیرمم ، قرار من شما رو دوست خودم بدونم
چه شما بیای چه نیای من باید در اولین فرصت بیام . خب نیومدن خیلی دلیل ها
داره که مجال نمیشه بحث کرد .
دوستان مطالبی که ذکر میشه همه تجربیات این بنده حقیرِ و به این منظور عنوان
برچسب رو وصیت نامه گذاشتم . دیگه از سن من و اَمسال من گذشته که بخوان
خاطره بنویسن . شاید اگر خدا خواست و بچه های من زنده بودن
روزی این مطالب رو بخونن تا چیز های رو که بعضی وقتها نمیشه بهشن گفت رو
علتش رو اینجا پیدا کنن .
عذر خواهی میکنم مقدمش یخورده طولانی شد .
بعضی وقتها زندگی به آدم فشار میاره ، تو زمانی هم زندگی برام خیلی سخت بود
یه سری مشکل همین جور پشت سر هم میومد .
بقول قدیمیها وقتی بخواد بیا از زمین و آسمون میاد .البته اینها همش برای سست
بودن ماست وگر نه این حرفها نیست .
مشکلات برای همه هست . هر کس به یه نحوی .
لوله ی آشپزخونه ترکید بود پولی هم نبود مجبور شدم یه انگشتر طلا رو بفروشم
اون رو درست کردیم . یخچال سوراخ شد . ضبط ماشین رو که شش روز بود خریده بودم
و خیلی گرون هم خرید بودم دزد برد . خلاصه که چی بگم پسرم مریض شد ،
وقتی لوله ترکید خب پولی نبود ، رو به آسمون کردم گفتم خدایا
چه سِریه . تو که میدونی پولی نیست چرا الان باید این اتفاق بیفته
خلاصه شروع کردیم برای خدا خط و نشون کشیدن که من بااین وضعیت
برات نماز میخونم ، روزه میگیرم ، سعی کردم دست از پا خطا نکنم .
چرا برای من و چرا در این وضع و اوضاع
خلاصه از این حرفها ، که همیشه برای خدا یه دفتر دویست برگ آماده داریم .
تا یه اتفاقی برامون میفته دفتر ه یه دفعه سرو کلش پیدا میشه .
ما این بحران رو پشت سر گذاشتیم با قرض گرفتن و کمک خود خدا
بعد از گذشت چند سال وقتی که داشتم تو تنهای خودم سیر میکردم به این
موضوع برخوردم که ما آدمها خیلی خیلی ناشکریم .هیچ وقت نشوده قدر چیزی
رو که داریم بدونیم ولی وقتی از دستش میدیم شروع میکنیم
به آه و ناله و زجه زدن الان که پخت تر شدم میفهمم که ناشکری چه بلای سر آدم
میاره ولی باز هم خدا کمک میکنه که درست بشه واگر نه ما همیشه ناشکریم .
حالا نتیجه ای که میخوام از این اتفاق واقعی بگیرم اینکه :
اگر اون موقع من با توکل به خدا و با خون سردی میرفتم و اون انگشتر رو میفروختم
اتفاقات بعدی شاید اصلاً رخ نمیداد اگر هم رخ میداد براحتی میتونستم حل کنم .
ولی بخاطر ناشکری که کردم خدا وسیله ساز شود ولی مشکل بعدی درست شد .
وقتی از یه مشکل بخواهیم فرار کنیم خدا وسیله ش رو میرسونه ولی با مشکل
بعدی چیکار میکنی . وقتی من نمیتونم از حل مشکل بر بیام با مشکلات
بعدی باید چیکار کنم . خدا به این وسیله میخواد بگه که بنده من اگر مشکلی
هست با توکل و ایمانت درست میشه ولی ما اصلاً تو اون موقعیت بفکر این نیستم .
فقط بفکر فرار کردن از مشکلیم نه حل اون .
وقتی مشکلی برات بوجود میاد باید اول از هم آرامشت رو حفظ کنی . دست به آسمون
دراز کنی به جای اینکه دست جلوی هر کسی دراز کنیم .بگیم : خدایا هیچ مشکلی
بدون توکل به شما حل نمیشه اگر حل بشه اون میشه فرار از مشکل .
نمیخوام عمیق تر به موضوع نگاه کنم هر کسی میتونه با خوندن این مطلب یه
گشتی تو خودش ، اطرافش و دور و وریاش بزنه و ببینه
اونهای که جونترن خیلی شتاب زده عمل میکنن ولی اونهای که مسن ترن همیشه
میگن درست میشه و تویی جوون میگی چجوری چجوری درست میشه .
اینجاست که درسهای زندگی اون مسن به کمکش میاد و میدونه که با توکل و
ایمانش همه چی درست میشه . وبراحتی میشه این مشکل هم پشت سر گذاشت
و مشکل رو حل کرد . بدون کوچک ترین ناشکری بدون کوچکترین منتی سر خدا
که من این کار رو کردم و اون کار رو کردم .
میتونین این موضوع رو بررسی کنید تا خودتون باورتون بشه که واقعاً میشه .
با ایمان و توکل با کمک گرفتن از بزرگترها ، با مشورت با ....
قدر داشتهامون رو بدونیم تا روزی حسرتشون رو نخوریم . داشتهات میتونه
ایمانت باشه میتونه توکلت باشه حتی پدر و مادرت و اطرافیانت حتی اشیای
که در اطرافت هست .
وقتی ناشکری میکنیم و نعمت از دستمون میره خداوند نعمت دیگه ای سر راهمون
قرار میده ولی وقتی فکر کنیم میبینیم این کجا و اون کجا ولی باز هم ناشکری میکنیم .
اگر نتونی قدر نعمت های که خداوند برات فراهم کرده بجا بیاری باید حسرتشون
رو بجا بیاری
بقول معروف :
داشتم داشتم حساب نیست
دارم دارم حسابه
چی از نعمت های خداوند رو نداری که شکرش رو بجا نمیاری .
همین سلامتی جای شکر نداره ، نعمت داشتن پدر مادر ، بزرگترهامون ،
و خیلی چیزهای دیگه که براحتی از کنارش میگذریم . فقط و فقط فکر میکنیم خداوند
نعمت هاشو به بقیه داده و ما سرمون بی کلاه مونده و باز هم ناشکری میکنیم .
یا علی در پناه حق
نظرات شما عزیزان:
nikishaparak
ساعت8:35---8 شهريور 1391
سلام قاصدک جون منو با چه عتنوانی تو کلبه ی دوستان قرار دادی اخه من nikishaparak روندیدم
saad30
ساعت18:19---24 مرداد 1391
خیلی زیبا نوشته بودی دوست عزیز ولی بعضی جاها واقعا سته سخت میشه و ایمان ما انگار کمرنگتر.خدا خودش کمک کنه
دنياي اين روزاي من
ساعت8:54---24 مرداد 1391
رز
ساعت15:55---18 مرداد 1391
فراموش کردنت کار آسانی است
کافی است دراز بکشم ، چشمهایم را ببندم و نفس نکشم !
دختر باروني
ساعت3:13---18 مرداد 1391
دعایت میکنم من در میان ربنای سبز دستانم
دعایم کن سر سجاده سبزت میان بغض چشمانت
گمانم هم دعای من بگیرد هم دعای تو
دعایم کن ...
شهادت حضرت علی (ع) رو به شما تسلیت میگم..
arezoo
ساعت16:18---17 مرداد 1391
آه امشب لیلةُ القدرِ خداست / ذکر یا رب یا رب و وِرد و دعاست
گاهِ استغفار و دلْ لرزیدن است / گاه توبه، گاهِ آمرزیدن است
گاهِ عجز و التماس و هم نیاز / رو به درگاه حکیم چاره ساز . . .
.
دخترک
ساعت15:30---17 مرداد 1391
و کنون وقت دعاست
وقت شکر از کرم و لطف خداست
وقت عاشق شدن و مهر و صفاست
وقت امید بر قلم عفو خداست
التماس دعا
محکوم ولی بی گناه
ساعت13:01---17 مرداد 1391
تنها روسپی شهرمان
که دیروز در میدان
سنگسارش کردیم
باکره بود
مهمانخانه اش را
وجب به وجب گشتیم
رختخواب نداشت
بیشتر گشتیم و فهمیدیم
اصلا خواب نداشت..!!!
فرانک
ساعت10:08---17 مرداد 1391
مرور می کنم خاطراتم را، اما کپی که برابر اصل نمی شود...
راضیه تنها
ساعت9:52---17 مرداد 1391
mesi ghshng bod
هنوز هم از تمام کار های دنیا......
دلبستن به دلت بیشتر به دلم میچسبد.......!
mahsa
ساعت9:16---17 مرداد 1391
سلام من لینکت کردم دوس داشتی منو بلینک فعلا..
عاطفه
ساعت1:25---17 مرداد 1391
بوی گند خیانت تمام شهر را گرفته !
مردهای چشم چران
زن های خائن
دخترهای شــ ــهـ ـو تــ ــی
و پسرهای شــ ـهــ ـو تـــ ـی تر! ...
پس چه شد ؟
چیدن یک سیب و اینهمه تقاص ؟
بیچاره آدم
بیچاره آدمیت
زهرا
ساعت1:12---17 مرداد 1391
نقـش یـــک درخــت خشک را
در زنـدگی بازی میکـنم
نمیـدانم که بایـد چشم انتظار بهار باشم
یا هیزم شکن پـیــر…
یاس &امیرعباس
ساعت1:09---17 مرداد 1391
ديدی غزلی سرود؟
عاشق شده بود.
انگار خودش نبود
عاشق شده بود.
افتاد.شکست . زير باران پوسيد
آدم که نکشته بود .
عاشق شده بود
مرجان
ساعت22:40---16 مرداد 1391
سلام دوست عزیز
حرفاتون مثل همیشه کاملا درست بود
ادما همیشه قدر چیزایی که دارن رو نمیدونن بعد از اینکه داشته هاشونو از دست میدن تازه قدرشو میدونن
ممنون از لطفتون که سر میزنین
کاش یکم بارون بگیره
ساعت20:37---16 مرداد 1391
گریه هایم بی صداست
عشق من بی انتهاست
ردپای اشک هایم را بگیر تابدانی خانه عاشق کجاست
دلداده
ساعت19:51---16 مرداد 1391
بحث شیرین توکل
زیبا نوشتی ممنون
فرانک
ساعت14:51---16 مرداد 1391
خیلی ممنون از لطفی که نسبت به من دارین و هر روز به این بنده حقیر سر میزنید
بازم تشکر میکنم از لطفتون
دخترخرداد
ساعت12:33---16 مرداد 1391
وقتـــی دلـــت گــرفتـــه ،
وقتـــی غمگینـــی،
وقتـــی از زنـــدگـــی سیــــری ...
حـــواستـــو خیلـــی جمـــع کـــن چـــون طعمــــۀ خــوبـــی هستــــی !
دخترک
ساعت11:24---16 مرداد 1391
خدایا تقدیر مرا خیر بنویس
آنگونه که آنچه را تو دیر می خواهی من زود نخواهم
و آنچه را تو زود می خواهی من دیر نخواهم
دکتر شریعتی
mahsa
ساعت11:05---16 مرداد 1391
_________¤¤¤¤¤¤¤¤____________¤¤¤¤¤¤¤¤¤
_______¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤_______¤¤¤¤¤¤¤ ¤¤¤¤¤¤
_____¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤__¤¤¤¤¤¤
مهدی
ساعت11:03---16 مرداد 1391
لحظه
صدای پای تو که می روی
و
صدای پای مرگ که می اید
دیگر چیزی را نمی شنوم
حانیه
ساعت5:08---16 مرداد 1391
سلام دوست خوبم وای که عجب حرفایی زدین همش حرف ته ته دل من بود.
اگه بهتون بگم من حدود شش ماهه که به این نتایج رسیدم و عقیده پیدا کردم که باید قدر همه داشته ها رو دونست شاید خنده دار به نظر بیاد. ولی واقعا همین طوره.
برای مشکلات هم حقیقتاً باید سراغ خود خدا رفت بقیه همیشه اونقدر درگیر مشکلاتشون هستن یا اونقدر ناتوانن که نمیشه ازشون توقع داشت.
تازه وقتی آدم به خدا رو میندازه خیلی وقتا همون آدمایی که اگه ازشون کمک میخواستیم رومونو زمین مینداختن، وسیله کمک خدا به ما میشن بدون اینکه ذره از ارزشمون یا عزتمون کم بشه...
راستی ممنون از قرار دادن لینک بله درسته همون دید دیگره
یاس&امیرعباس
ساعت1:20---16 مرداد 1391
-------- *♥*♥*♥* --------
-------- *♥*♥*♥* --------
-------- *♥*♥*♥* --------
-------- *♥*♥*♥* --------
-----*♥*♥*♥*♥*♥*-----
-------- *♥*♥*♥* --------
----------- *♥* -----------
-------- *♥*♥*♥* --------
-------- *♥*♥*♥* --------
-------- *♥*♥*♥* --------
-------- *♥*♥*♥* --------
-----*♥*♥*♥*♥*♥*-----
-------- *♥*♥*♥* --------
----------- *♥* -----------
-------- *♥*♥*♥* --------
-------- *♥*♥*♥* --------
-------- *♥*♥*♥* --------
-------- *♥*♥*♥* --------
-----*♥*♥*♥*♥*♥*-----
-------- *♥*♥*♥* --------
----------- *♥* -----------
-------- *♥*♥*♥* --------
-------- *♥*♥*♥* --------
-------- *♥*♥*♥* --------
-------- *♥*♥*♥* --------
-----*♥*♥*♥*♥*♥*-----
-------- *♥*♥*♥* --------
----------- *♥* -----------
سلام عزیز آپیم زود زود بیا
کاش یکم بارون بگیره
ساعت0:42---16 مرداد 1391
خط فقر
جایی میان بودن و نبودن توست
جایی میان دار و ندار من...
arezoo
ساعت22:58---15 مرداد 1391
اگه بی هوا کسی وارد زندگیت شد بدون کار خدا بوده ! اگه بی محابا دلها از دستها
بهم گره خورد بدون کار خدا بوده ! اگه گریه هات تو خنده غفلت دیگران شنیده نشد تا
خرد نشی بدون تنها محرمت خدا بوده ! حالا هم اگه دلت شکسته و بغض “تنهایی”
خفه ات کرده شک نکن تنها مرحمت خداست که از سر تواضع یه بهونه واسه نوازشت
گیر آورده
ღ♥ღ
بهاره
ساعت22:13---15 مرداد 1391
فقط اینو میتونم بگم
خدا همیشه هست...
حتی وقتایی که ما فکرشو نمیکنیم...
خداجون ازت ممنونیم
التماس دعا
در پناه حق
یا علی
مهدی
ساعت22:05---15 مرداد 1391
دلم میخواهد دفتر مشقم را باز کنم و دوباره تمرین کنم ؛
الفبای زندگی را ..
میخواهم خط خطی کنم تمام آن روزهایی که دل شکستم و دلم را شکستند .
دلم میخواهد اگر معلم گفت در دفتر نقاشی تان
هر چه میخواهید بکشید
این بار تنها و تنها نردبانی بکشم به سوی تو !
مهسا
ساعت18:59---15 مرداد 1391
این پیام امروز تو وبلاگم اومد منم بهش عمل کردم.. بخونش این پیام مال من نیست ولی بخونش: دختری از خوزستانم که پزشکان از علاجم نا امید شدند.شبی خواب حضرت زینب (س)را دیدم در گلوم اب ریخت شفا پیدا کردم ازم خواست اینو به بیست نفر بگم. این پیام به دست کارمندی افتاد اعتقاد نداشت کارشو از دست داد.مرد دیگری اعتقاد داشت 20 میلیون به دست اورد. به دست کس دیگری رسید عمل نکرد پسرشو را از دست داد.اگه به حضرت زینب اعتقاد داری این پیامو واسه 20 نفر بفرست......
...... 20 روز دیگه منتظر معجزه باش.چه میدونیم والا....
عاطفه
ساعت16:26---15 مرداد 1391
سلام دوست خوب من
واقعا وقتی انسان به محبت خدا فکر میکنه مشکلاتش فراموشش میشن
ممنون بابت این پست دلم خیلی آروم گرفت
خیلی استفاده کردم
دختر باروني
ساعت15:52---15 مرداد 1391
به یک پلک تـــو مـیبخشم تمـــام روز و شبها را
که تسکین میدهد چشمت غم جانسوز تبها را
بخوان! با لهجهات حسّی عجیب و مشترک دارم
فضا را یک نفس پُر کن بـــه هــــم نگذار لبها را
به دست آور دل من را چه کارت با دلِ مردم!
تو واجب را به جا آور رها کن مستحبها را
دلیلِ دلخوشـــیهایم! چه بُغرنج است دنیایم!
چرا باید چنین باشد؟... نمیفهمم سببها را
بیا اینبار شعرم را به آداب تو میگویم
که دارم یاد مــیگیرم زبان با ادبها را
غروب سرد بعد از تو چه دلگیر است ای عابر
برای هــر قدم یک دم نگاهــی کن عقبها را
دخترک
ساعت14:56---15 مرداد 1391
سلام
واقعا همینطوره .اگه انسان به خدا توکل کنه همه مشکلاتش حل میشه
در زندگی ، برای رسیدن از خد به خدا ، یک خط راست و کوتاه لازم است
نامش صراط مستقیم
فروزنده غیاثی
ساعت13:35---15 مرداد 1391
سلام
چقدر قشنگ گفتی از صبر و تحمل و استقامت .
روزگارا:
تو اگر سخت به من میگیری،
با خبر باش که پژمردن من آسان نیست،
گرچه دلگیرتر از دیروزم،
گر چه فردای غم انگیز مرا میخواند،
لیک باور دارم دلخوشیها کم نیست
زندگی باید کرد...!
فرانک
ساعت12:35---15 مرداد 1391
ماه من ، غم و اندوه اگر هم روزی ، مثل باران بارید یا دل شیشه ای ات ، از لب پنجره عشق زمین خورد و شکست با نگاهت به خدا ، چتر شادی وا کن و بگو با دل خود:
كه خدا هست هنوز ...
کاش یکم بارون بگیره
ساعت11:21---15 مرداد 1391
بس که دیوار دلم کوتاه است
هرکه از کوچه تنهایی من می گذرد
به هوای هوسی هم که شده
سرکی می کشد و می گذرد...!!!