این وبسایت را حمایت می کنم
ابزار و قالب وبلاگبیست تولز

گوگل پلاس

تصویر ثابت

لحظاتی تا مرگ

جز توکل بر خدا سرمایه ای در کار نیست / هر که را باشد توکل کار او دشوار نیست

خبرنامه:

کلبه دوستان

گیاه پزشکی

گیاهان زینتی

جملات زیبا


gps ماشین ردیاب

دیلایت فابریک

جلو پنجره لیفان ایکس 60

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان کلبه و آدرس koolbe.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





آمار بازدید

ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 167
بازدید دیروز : 2
بازدید هفته : 169
بازدید ماه : 282
بازدید کل : 49892
تعداد مطالب : 200
تعداد نظرات : 1899
تعداد آنلاین : 1

تماس با ما
لحظاتی تا مرگ

 

 

حالش خیلی عجیب بود فهمیدم با بقیه فرق میکنه

 

گفت : یه سوال دارم که خیلی جوابش برام مهمه

 

گفتم :چشم، اگه جوابشو بدونم، خوشحال میشم بتونم کمکتون کنم

 

گفت: دارم میمیرم

 

گفتم: یعنی چی؟

 

گفت: یعنی دارم میمیرم دیگه

 

گفتم: دکتر دیگه ای، خارج از کشور؟

 

گفت: نه همه اتفاق نظر دارن، گفتن خارج هم کاری نمیشه کرد.

 

گفتم: خدا کریمه، انشالله که بهت سلامتی میده

 

با تعجب نگاه کرد و گفت: یعنی اگه من بمیرم، خدا کریم نیست؟

 

فهمیدم آدم فهمیده ایه و نمیشه گول مالید سرش

 

گفتم: راست میگی، حالا سوالت چیه؟

 

گفت: من از وقتی فهمیدم دارم میمیرم خیلی ناراحت شدم

 

از خونه بیرون نمیومدم، کارم شده بود تو اتاق موندن و غصه خوردن،

 

تا اینکه یه روز به خودم گفتم تا کی منتظر مرگ باشم،

 

خلاصه یه روز صبح از خونه زدم بیرون مثل همه شروع به کار کردم،

 

اما با مردم فرق داشتم، چون من قرار بود برم و انگار این حال منو کسی نداشت،

 

خیلی مهربون شدم، دیگه رفتارای غلط مردم خیلی اذیتم نمیکرد

با خودم میگفتم بذار دلشون خوش باشه که سر من کلاه گذاشتن،

 

آخه من رفتنی ام و اونا انگار نه سرتونو درد نیارم من کار میکردم اما حرص نداشتم

 

بین مردم بودم اما بهشون ظلم نمیکردم و دوستشون داشتم

 

ماشین عروس که میدیدم از ته دل شاد میشدم و دعا میکردم

 

گدا که میدیدم از ته دل غصه میخوردم و بدون اینکه حساب کتاب

 

کنم کمک میکردم مثل پیر مردا برا همه جوونا آرزوی خوشبختی میکردم

 

الغرض اینکه این ماجرا منو آدم خوبی کرد و ناز و خوردنی شدم

 

حالا سوالم اینه که من به خاطر مرگ خوب شدم و آیا خدا این

خوب شدن و قبول میکنه؟

گفتم: بله، اونجور که یادگرفتم و به نظرم میرسه آدما تا دم رفتن خوب

 

شدنشون واسه خدا عزیزه آرام آرام خدا حافظی کرد و تشکر داشت میرفت

 

گفتم: راستی نگفتی چقدر وقت داری؟

 

گفت: معلوم نیست بین یک روز تا چند هزار روز!!!

 

یه چرتکه انداختم دیدم منم تقریبا همین قدرا وقت دارم. با تعجب گفتم: مگه بیماریت چیه؟

 

گفت: بیمار نیستم!

 

هم کفرم داشت در میومد وهم ازتعجب داشتم شاخ درمیاوردم گفتم: پس چی؟

 

گفت: فهمیدم مردنیم،

 

رفتم دکتر گفتم: میتونید کاری کنید که نمیرم گفتن: نه گفتم: خارج چی؟ و باز گفتند : نه!

 

 

 

خلاصه ما رفتنی هستیم کی ش فرقی داره مگه؟

باز خندید و رفت و دل منو با خودش برد

 

 

 

 


نظرات شما عزیزان:

دنیای این روزای من
ساعت9:16---29 بهمن 1390
لینکت کردم خانمی

فریبا
ساعت0:13---24 بهمن 1390
سلام عزیز از پیغامت ممنون لینگت کردم امیدوارم حال پدرتون بهتر شده باشه منتظر خبر سلامتیش هستم بی خبرم نزار

یه منتظر
ساعت23:23---22 بهمن 1390
سلام با عرض تبریک سالروووووووووز پیروزی انقلاب اسلامی من در این وب sabokbalanzh
با چند پست درباره شهدای هسته ای بببببببببببببببببببببببببببروز م ادرس وبم اینجا ثبت نمیشه
ممنون میشم اگه در نظر سنجی ما شرکت کنید@}


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





سه شنبه 18 بهمن 1390برچسب:" داستانک ", :: 8:45 :: نويسنده : کلبه



کلبه عشق

این وبسایت در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به ثبت رسیده است

All Rights Reserved For Koolbe.ir
Copy Right 2012

ابزار فيد خوان